شهدا سال 63 -زندگینامه شهید فیروز منزه
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
شهیدان اسطورههای جاویدی هستند که درس رهایی را خوب سرودند. آنان از خویشتن خویش رسته و از خودیت رها بودند. افکارشان نور و کلامشان حدیث عشق بود. از جمع این گروه فیروز منزه بود که در دهم بهمنماه ۱۳۳۲ در خانوادهای مذهبی و متدین در شهرستان نیریز پا به عرصه حیات نهاد. با آمدنش گرمی و نشاط را به خانه آورد و در سایه محبت و مهربانی پدر و مادر پرورش یافت و برای کسب دانش، راهی مدرسه...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
شهیدان اسطورههای جاویدی هستند که درس رهایی را خوب سرودند. آنان از خویشتن خویش رسته و از خودیت رها بودند. افکارشان نور و کلامشان حدیث عشق بود. از جمع این گروه فیروز منزه بود که در دهم بهمنماه ۱۳۳۲ در خانوادهای مذهبی و متدین در شهرستان نیریز پا به عرصه حیات نهاد. با آمدنش گرمی و نشاط را به خانه آورد و در سایه محبت و مهربانی پدر و مادر پرورش یافت و برای کسب دانش، راهی مدرسه...
خاطراتی از جمع اوری کمکهای مردمی
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و کمکهاي مردمي »
ترسیم کردن و بیان نمودن شور و عشق مردم و علاقه آنان برای مشارکت ملی و کمک به میادین نبرد کاری بس مشکل است . شاید بیان برخی از خاطرات بتواند گوشهای از صحنههای شورانگیز و وصف ناشدنی را ترسیم کند. آقای کاویانی برخی از خاطرات خود در هنگام جمع آوری هدایای مردمی را اینگونه شرح میدهد: (4-KAVIANI-7) " ... یکروز در روستای چاه نصرویه و چاه دیمه در حال جمعآوری هدایا بودیم. هر کسی نسبت به وسع خود،...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و کمکهاي مردمي »
ترسیم کردن و بیان نمودن شور و عشق مردم و علاقه آنان برای مشارکت ملی و کمک به میادین نبرد کاری بس مشکل است . شاید بیان برخی از خاطرات بتواند گوشهای از صحنههای شورانگیز و وصف ناشدنی را ترسیم کند. آقای کاویانی برخی از خاطرات خود در هنگام جمع آوری هدایای مردمی را اینگونه شرح میدهد: (4-KAVIANI-7) " ... یکروز در روستای چاه نصرویه و چاه دیمه در حال جمعآوری هدایا بودیم. هر کسی نسبت به وسع خود،...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید احمد حیدری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد احمد حيدري »
بر بالای هر صخرهای که بایستی و کنار هرچشمهای بنشینی، حضورش را در آن میان احساس خواهی کرد. گویی گذشت زمان هم نمیتواند یاد و خاطره شیریناش را از یادها ببرد. گندمزارهای طلایی روستای غوری از توابع بخش پشتکوه شهرستان نیریز در خرداد ماه سال 1341 شاهد شکفته شدن غنچه وجود احمد حیدری در میان خانوادهای متدین و دامدار بودند. گذشت روزها یکی پس از دیگری اورا برومند و راهی دبستان نمود. دوره ابتدائی را در دبستان ادب روستای...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد احمد حيدري »
بر بالای هر صخرهای که بایستی و کنار هرچشمهای بنشینی، حضورش را در آن میان احساس خواهی کرد. گویی گذشت زمان هم نمیتواند یاد و خاطره شیریناش را از یادها ببرد. گندمزارهای طلایی روستای غوری از توابع بخش پشتکوه شهرستان نیریز در خرداد ماه سال 1341 شاهد شکفته شدن غنچه وجود احمد حیدری در میان خانوادهای متدین و دامدار بودند. گذشت روزها یکی پس از دیگری اورا برومند و راهی دبستان نمود. دوره ابتدائی را در دبستان ادب روستای...
زندگینامه آزاده مرحوم علی اصغر شاهین
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
علی اصغر شاهین فرزند عوض، در سال 1347 در بخش پشتکوه ، روستای قطرویه شهرستان نیریز به دنیا آمد. در سن 7 سالگی راهی مدرسه شد و دوره ابتدائی را در دبستان شهید چمران و دوران راهنمایی را در مدرسه شهید صفر رحیمی روستای قطرویه و تحصیلات متوسطه را در دبیرستان ایثارگران شهید سرافراز شهرستان نیریز گذراند. از همان دوران نوجوانی با توجه به علاقهای که داشت در کارهای کوچک، در زمینه کشاورزی به پدرش کمک میکرد. ایشان...
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
علی اصغر شاهین فرزند عوض، در سال 1347 در بخش پشتکوه ، روستای قطرویه شهرستان نیریز به دنیا آمد. در سن 7 سالگی راهی مدرسه شد و دوره ابتدائی را در دبستان شهید چمران و دوران راهنمایی را در مدرسه شهید صفر رحیمی روستای قطرویه و تحصیلات متوسطه را در دبیرستان ایثارگران شهید سرافراز شهرستان نیریز گذراند. از همان دوران نوجوانی با توجه به علاقهای که داشت در کارهای کوچک، در زمینه کشاورزی به پدرش کمک میکرد. ایشان...
به یاد شهدا و مفقودین خط پدافندی شلمچه 67
دانشنامه دفاع مقدس »
ما براه پاک قرآنجان به جانان دادهایم تا بمانددین حق گلهای خندان دادهایم چهره های دلربا بهتر زخوبان داده ایم ما براه پاک قرآن جان به جانان داده ایم پاک مردانی دلاور هرچه افزون با صفا شیرمردان شجاعت بهر دشمن ها بلا ما براه پاک قرآن جان به جانان داده ایم نوجوانانی چنان زردشت و زارع زاهدی همچوموسیپور و مولازاده هریک عابدی ما براه پاک قرآن جان به جانان داده ایم چون عنایت اللهی آزاده و نیکو نهاد...
دانشنامه دفاع مقدس »
ما براه پاک قرآنجان به جانان دادهایم تا بمانددین حق گلهای خندان دادهایم چهره های دلربا بهتر زخوبان داده ایم ما براه پاک قرآن جان به جانان داده ایم پاک مردانی دلاور هرچه افزون با صفا شیرمردان شجاعت بهر دشمن ها بلا ما براه پاک قرآن جان به جانان داده ایم نوجوانانی چنان زردشت و زارع زاهدی همچوموسیپور و مولازاده هریک عابدی ما براه پاک قرآن جان به جانان داده ایم چون عنایت اللهی آزاده و نیکو نهاد...
شهدا سال 66 -زندگینامه شهید محمد ابراهیم حاج بادام
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید محمد ابراهیم حاج بادام »
وقتی سرگذشت محمدابراهیم را مرور میکنیم، باید بگوئیم: ای حسین جان! تا چنین فداکارانی در مکتب آزادهپرور تو وجود دارند، بیشک راهت ادامه خواهد داشت و پرچم سرخ کربلایت در جایجای جهان به اهتزاز در خواهد آمد. محمدابراهیم، اول بهمن سال 1341 در خانوادهای متدین و مذهبی در نیریز فارس چشم به جهان گشود. هنوز دوران کودکی را سپری نکرده بود ـ 5-4 سالگیـ دستهای گرم پدر به قضای الهی سرد شد و سردی و مشکلات را در...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید محمد ابراهیم حاج بادام »
وقتی سرگذشت محمدابراهیم را مرور میکنیم، باید بگوئیم: ای حسین جان! تا چنین فداکارانی در مکتب آزادهپرور تو وجود دارند، بیشک راهت ادامه خواهد داشت و پرچم سرخ کربلایت در جایجای جهان به اهتزاز در خواهد آمد. محمدابراهیم، اول بهمن سال 1341 در خانوادهای متدین و مذهبی در نیریز فارس چشم به جهان گشود. هنوز دوران کودکی را سپری نکرده بود ـ 5-4 سالگیـ دستهای گرم پدر به قضای الهی سرد شد و سردی و مشکلات را در...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید حبیب کردگاری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد حبيب کردگاري »
حبیب یکی از سه کبوتر عاشقی بود که از خانواده کردگاری عزم پرواز نمود و دلهای زیادی در فراقش بیقرار شدند. آن روز که جان را با محبوب سودا کرد، آلالههای باغ شهادت به استقبالاش آمدند و سرود مهربانی و غزل عشق را با او همنوا خواندند. حبیب در یکی از روزهای گرم تابستان ـ 1/5/1336ـ در شهرستان نیریز، میان خانوادهای مذهبی و عاشقِ خدا و ائمه اطهار(ع) با اولین گریههای خود، آهنگ شادی و طراوت سبز حیات...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد حبيب کردگاري »
حبیب یکی از سه کبوتر عاشقی بود که از خانواده کردگاری عزم پرواز نمود و دلهای زیادی در فراقش بیقرار شدند. آن روز که جان را با محبوب سودا کرد، آلالههای باغ شهادت به استقبالاش آمدند و سرود مهربانی و غزل عشق را با او همنوا خواندند. حبیب در یکی از روزهای گرم تابستان ـ 1/5/1336ـ در شهرستان نیریز، میان خانوادهای مذهبی و عاشقِ خدا و ائمه اطهار(ع) با اولین گریههای خود، آهنگ شادی و طراوت سبز حیات...
خاطراتی از رزمندگان شرکت کننده در عملیات خیبر
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات خيبر »
ذهن رزمندگان ما مملو از خاطرات و حماسه آفرینیهایی است که در طول هشت سال دفاع مقدس، دلاور مردان نیریزی آفریدهاند، آقای دکتر سیاوش فیروزی نژاد حماسه آفرینهای سردار شهید حسین عیدی رادر این عملیات چنین بیان مینماید: (2-FIROOZINEJAD-14)(1- FIROOZINEJAD-15) فرمانده گروهان یکم گردان کمیل، شهید حسین عیدی بود. ایشان در جریان بمباران جفیر زخمی میشوند، امّا تا 48 ساعت حتّی شهید سرافراز که فرمانده گردان بود و با ایشان در یک چادر استراحت میکردند، متوجه نمیشود. شهید عیدی در...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات خيبر »
ذهن رزمندگان ما مملو از خاطرات و حماسه آفرینیهایی است که در طول هشت سال دفاع مقدس، دلاور مردان نیریزی آفریدهاند، آقای دکتر سیاوش فیروزی نژاد حماسه آفرینهای سردار شهید حسین عیدی رادر این عملیات چنین بیان مینماید: (2-FIROOZINEJAD-14)(1- FIROOZINEJAD-15) فرمانده گروهان یکم گردان کمیل، شهید حسین عیدی بود. ایشان در جریان بمباران جفیر زخمی میشوند، امّا تا 48 ساعت حتّی شهید سرافراز که فرمانده گردان بود و با ایشان در یک چادر استراحت میکردند، متوجه نمیشود. شهید عیدی در...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید ناصر صابر
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
وقتی قلمِ قلبم را به دست گرفتم تا بهترین کلمات را در رسای عزیزترین نعمت الهی که خداوند جل و اعلی نصیبم کرده بود، کنار هم بگذارم، سنگینی خاصی بر شانهام حس کردم. باید برای پدری بنویسم که حتی خودم او را نشناختم، پس تو ای پدر! پس تو ای شهید! قلم خشکشده و قلب مردهام را یاری نما تا بتوانم لحظهها و ذرهایی از زندگی پربرکتت را برای مشتاقان شهادت و شهامت بنگارم. کوچههای باصفا و زیبای...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
وقتی قلمِ قلبم را به دست گرفتم تا بهترین کلمات را در رسای عزیزترین نعمت الهی که خداوند جل و اعلی نصیبم کرده بود، کنار هم بگذارم، سنگینی خاصی بر شانهام حس کردم. باید برای پدری بنویسم که حتی خودم او را نشناختم، پس تو ای پدر! پس تو ای شهید! قلم خشکشده و قلب مردهام را یاری نما تا بتوانم لحظهها و ذرهایی از زندگی پربرکتت را برای مشتاقان شهادت و شهامت بنگارم. کوچههای باصفا و زیبای...
زندگینامه جانباز و آزاده حسین حبه
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
حسین حبه فرزند اکبر، در سال 1344 در خانوادهای متدین و مذهبی در شهرستان نیریز به دنیا آمد. دوران تحصیلات ابتدایی را در دبستان حبیب الله بهرامی شهرستان نیریز با موفقیت گذراند. دوره راهنمایی را در مدرسه راهنمایی بزرگی طی نمود، اما بدلیل مشکلات از ادامه تحصیل بازماند. پس از مدتی به خدمت مقدس سربازی اعزام گردید. در سال 1363 از طریق هنگ آبادان عازم جبهههای نبرد حق علیه باطل شد. در طی این مدت در کنار دیگر...
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
حسین حبه فرزند اکبر، در سال 1344 در خانوادهای متدین و مذهبی در شهرستان نیریز به دنیا آمد. دوران تحصیلات ابتدایی را در دبستان حبیب الله بهرامی شهرستان نیریز با موفقیت گذراند. دوره راهنمایی را در مدرسه راهنمایی بزرگی طی نمود، اما بدلیل مشکلات از ادامه تحصیل بازماند. پس از مدتی به خدمت مقدس سربازی اعزام گردید. در سال 1363 از طریق هنگ آبادان عازم جبهههای نبرد حق علیه باطل شد. در طی این مدت در کنار دیگر...